عرفان...
نوشته شده توسط : داش حسین

امام خمینی قدس سره در تعریف عرفان می فرماید:
عرفان عبارت است از معرفت خدا و شؤون ذاتی و تجلیات اسمائی و افعالی او در حضرت علمیه و غیبیه با یک نوع مشاهده حضوری، همچنین علم حضوری داشتن به کیفیت صفاتی و مراودات و نتایج الهی در حضرات اسمائی و اعیانی .
و در جای دیگر می فرماید:
عرفان، علم به کمال جلا و کمال استجلا می باشد و کمال جلا، یعنی ظهور حق در مرآت اتم و کمال استجلا، یعنی شهود حق، خود را در آن مرآت .
امام قدس سره معتقد است که وصول به چنین معرفتی از طریق علم حصولی ممکن نیست، زیرا در چنین علمی غیریت و کثرت علم و عالم و معلوم مطرح است و آن با روح توحید سازگار نیست . به علاوه آن که در علم حصولی باید عالم از معلوم تصوری داشته باشد و حال آن که از خدای متعال تصور و صورتی برای هیچ کس حاصل نمی شود . تصور کردن معلوم از ویژگی های علم حصولی است، ولی کدام عالم می تواند بر معلومی همچون حق تعالی احاطه یابد؟ پس راه وصول منحصر به معرفت حضوری و شهودی است و آن بدون تجلی حق تعالی بر انسان ممکن نیست . هر انسانی به اندازه تجلی که از جانب حق به او افاضه شده، می تواند از این معرفت برخوردار گردد . البته اکتناه بر ذات برای هیچ کسی ممکن نخواهد بود، چه این که مولی الموحدین والعارفین علی بن ابی طالب علیه السلام می فرماید: «الحمدلله الذی لایدرکه بعد الهمم و لایناله غوص الفطن »
امام خمینی قدس سره در این باره می فرماید:
فکر و علم حصولی نمی توانند وجود را معرفی نمایند، زیرا فکر ترتیب اموری است برای وصول به امور دیگر . لذا فکر به عالم کثرت و غیریت مربوط می باشد، و راهی در باب توحید و نفی کثرت ندارد . اما علم شهودی و شناخت حضوری، ایجاد وحدت می نماید; برخلاف علم حصولی که ویژگی کثرت آفرینی داردو ملاک آن غیریت است . در علم حضوری ملاک هوهویت و نفی غیریت و دوگانگی است و همه تعینات زدوده می شود .
امام قدس سره معتقد است که فقط از راه علم حضوری که نوعی تجلی ظاهر در مظهر است، می توان به کمال معرفت خدا راه پیدا کرد و فانی در او شد و از تجلی او بهره جست . قلب انسان کامل، ظرف تجلیات حق تعالی است و سالک با قدم عارفانه خود به مقامی نائل می شود که دیگر فعل خود را نمی بیند . در چنین حالی از تجلی افعالی حضرت حق بهره مند شده و آن گاه از حجاب افعال گذشته، حق تعالی با اسمای صفاتی بر قلب او تجلی می نماید که در این صورت، منشا خبرهای او از اسماء صفات خواهد بود و آن گاه که از این مرحله نیز بگذرد، از مرتبه فنا و بالاتری برخوردار خواهد گشت و این در صورتی است که حق با اسمای ذاتی اش بر او تجلی می نماید و بی شک اصل سلوک در این مراتب و مراحل، دارای شدت و ضعف می باشد . فنا یکی از اساسی ترین مسائل عرفان اسلامی است و عارف بدین طریق به پیشگاه دوست راه می یابد و از محبت برخوردار می گردد . مولوی می گوید:
هیچ کس را تا نگردد او فنا نیست ره در بارگاه کبریا گرچه آن وصلت، بقا اندر فناست لیک در اول فنا اندر بقاست چیست مواج فلک؟ این نیستی عاشقان را مذهب و دین، نیستی نیستی هستت کند، ای مرد راه نیست شو تا هست گردی از اله و در جای دیگر می گوید:
تا تو پیدایی، خدا باشد نهان تو نهان شو تا که حق گردد عیان چون بر افتد از جمال او نقاب از پس هر ذره تابد آفتاب وقتی این معارف برای سالک به دست آید، او قدرت، عظمت، اراده و علم الهی را در همه جا مشاهده می کند .

برگرفته شده از:

www.nooreaseman.com




:: موضوعات مرتبط: بزرگان , ,
:: برچسب‌ها: عرفان , عرفان الهی , عرفان امام خمینی , امام خمینی , شهودی , ایران , رهبر ایران , از دید امام خمینی , عرفان اسلامی , عیان , مولوی ,
:: بازدید از این مطلب : 542
|
امتیاز مطلب : 82
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : دو شنبه 30 / 11 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: